پائیز بود....عصر جمعه ی پائیز.
قلبم نمی تپید
و
باورم به تهنیت مرگ شعری سروده بود.
قلبم در پشت میله های زندان سینه ام از یاد رفته بود
اما هنوز خاطره ای در عمیق من
فریاد میکشید.
برگ چنار خشکی از شاخه دور شد
چرخید در فضا
در زیر پای خسته ی من له شد.
آیا
دست بریده ی مردی بود؛
لبریز التماس؟
فریاد استخوانهایش برخاست.....جرق....آه...!!
----------------------------------------------------------------
یک آهنگ از داریوش هم گذاشتم که چند وقته بدون اون نمیتونم روزا رو شب کنم....
آهنگ خسته و دربه در (این اسم اصلیش نیست)
دانلود
salam
shere kheyli ghashanghi bood movafagh bashid*
.
سلام
وبلاگ جالبی داری.
به من هم سر بزن
وبلاگت فوق العاده زشت است.هه هه هه
نمی خوای آپدیت کنی
با سلام به اسطوره ی امروز دکتر بهروز . اهنگ داریوش عزیز هم فوق العاده بود.خداحافظ
من دیروز برای اولین بار وارد سایت شماشدم امااین پیغام رو ددیدم که این سایت کاملا شخصی است و باید خارج شوم من هم سریع احساسم رو نسبت به شما گفتم ورفتم امیدوارم سالها مانند اثار پررنگتون ماندگار وپابرجا باشید
افتخار این جامعه بحران زده به شما گذشتگان است وماسالها ست که برای دیدن چهره خوب از کشور عزیزمان باید به عقب نگاه کنیم ودر جلو دیگر چیزخوبی برای دیدن نیست به غیر خاطرات